خیر
[خَ / خی] (ع مص) تفضیل دادن کسی را بر کسی دیگر (از منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس) منه: خار الرجل عنی؛ خیره خِیراً، خَیراً، خِیَر خَیرَه || برگزیدن چیزی را؛ منه: خار الشی ء || نیکو شدن و صاحب خیر گردیدن منه: خار الرجل خیراً ||نیکویی دادن خدا کسی را در کاری منه: خار الله لک فی هذا الامر || غلبه در نیکویی کردن و برگزیدن (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) نیک شدن و غلبه کردن کسی را به بهی و بهترین برگزیدن (تاج المصادر بیهقی).