خویله
[خوَیْ / خُیْ لَ / لِ] (ص) ابله (مهذب الاسماء) احمق نادان (صحاح الفرس) مردم بیعقل و نادان و احمق را گویند بیشتر این لفظ را در محل قدح و دشنام استعمال کنند (برهان قاطع)( 1) : عالم شهر همین خواهد لیکن بزبان بنگوید چو من خویلهء دیوانهء خرفرخی من بدان یک دو ژاژ او خرسند او در آن خویله ریش و من درخند سنائی (کارنامهء بلخ) من از خویله در سبلت افکنده بادی چو در ریش خشک از ملاقات شانهانوری ورها؛ زن خویله رعنا؛ زن خویله (مهذب الاسماء) ثکثکه؛ زن خویله تراتیر؛ ابله، احمق) ) xul گیلکی خول ، xol دختران خویله (منتهی الارب) ( 1) - در حاشیهء برهان قاطع آمده است: = خل.