خوشگام
[خوَشْ / خُشْ] (ص مرکب)اسب خوشرفتار (برهان قاطع) اسب راهوار نیکورفتار (ناظم الاطباء) : آباد بر آن بارهء میمون همایون خوش گام چو یحموم و ره انجام چو دلدل عبدالواسع جبلی پرچم نصرت نمود لشکر سلطان چرخ در جل زرین کشید ابلق خوشگام صبح خاقانی.