خوشحالی
[خوَشْ / خُشْ] (حامص مرکب) مسرت شادمانی (آنندراج) سرور بشاشت کامرانی فرح (ناظم الاطباء) : بر همهء خلق مضمون آنرا ظاهر ساز تا فاش شود و همه جا گفته شود و کمال یابد خوشحالی و راحت در میان مردم و دلهای ایشان قرار گیرد بر آنچه خدا بدیشان عنایت کرده (تاریخ بیهقی) از شکست خصم خوشحالی ندامت بر دهد زینهار این ریزهء الماس در معجون مکن صائب (از آنندراج).