خوش پسر
[خوَشْ / خُشْ پِ سَ] (اِ مرکب) پسر خوشگل امرد پسر زیباروی ساده : و در موضع سقاه هر خوش پسری ظریف منظری کمر بر میان بسته (جهانگشای جوینی) گروهی نشینند با خوش پسر که ما پاکبازیم و صاحبنظرسعدی آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده مایل به اوفتادن چون میوهء رسیده صائب (از آنندراج).