خوشاب

معنی خوشاب
[خوَ / خُ] (اِ مرکب) آبی که در آن انگور و انجیر و آلوبالو و گوجه و زردآلوی پخته باشند و با کمی قند شیرین کرده بنوشند (ناظم الاطباء) کمپوت (یادداشت مؤلف) افشره مربای رقیق از میوه های تازه، چون: خوشاب گوجه || مروارید گوهر (ناظم الاطباء) قسمی مروارید که آنرا عیون مدحرج، نجم گویند (یادداشت مؤلف): فمن انواع اللؤلؤ المدحرج و یعرف بالعیون فان حسن لونه و کثر مائه و بریقه سموه نجماً و خوشاب (الجماهر فی معرفه الجواهر للبیرونی) نوعی از مروارید است که سفید و صافی و براق و آبدار باشد که به شاهوار موسوم است (جواهرنامه) : نزد نیاطوس هزار دانه مروارید سوراخ ناکردهء روشن و تابان چون آفتاب و خوشاب و هزار جامهء زربفت هر تاری ده هزار درم و هزار اسب تجارت و هزار اسب تازی (ترجمهء طبری بلعمی) یکی دسته را سیم و زر اندر است دو دسته بخوشاب پرگوهر استفردوسی نه هر آهوئی را بود مشک ناب نه از هر صدف دُرّ خیزد خوشاباسدی نیکوان را هست میراث از خوشابمولوی - خوشاب سی؛ سی خوشاب کنایه از سی دندان (یادداشت مؤلف) : دریغ آن گل و مشک و خوشاب سی همان تیغ برّندهء پارسیفردوسی || تره های نازک و تر و تازه (|| ص مرکب) تر تازه سیراب آبدار پر از آب || متموج موجدار شفاف روشن صاف (ناظم الاطباء) مطرا روشن، و در وصف در و مروارید آید (یادداشت مؤلف)( 1) -دُرّ خوشاب؛ دُرّ صاف و آبدار درّ شفاف : تو گفتی بکان اندرون زر نماند همان درّ خوشاب و گوهر نماندفردوسی دهانش پر از در خوشاب کردفردوسی بارد درّ خوشاب از آستین سحاب منوچهری گر سخن گوید تو گوش همی دار بدو تا سخنها شنوی پاکتر از درّ خوشاب فرخی در خوشاب قطره ای از جرعهء می است در کام جام قطرهء در خوشاب خواه نصیرالدین شرف (از صحاح الفرس) ز دست و دیده ش بگسسته و بپیوسته بسینه و دو رخش بر دو رشته در خوشاب مسعودسعد سلمان صدف ندارد قیمت مگر به در خوشاب معزی بجای باران از ابر طبع درافشان در خوشاب چکاند ز ناودان سخنسوزنی گفت مدحی مرا که از هر حرف همه در خوشاب میچکدشخاقانی چشمه هایی روان بسان گلاب در میانش عقیق و در خوشابنظامی بیار ساغر یاقوت فیض در خوشاب حسود گو کرم آصفی ببین و بمیرحافظ || - دندان سفید و شفاف: خوش خوش این گنده پیر بیرون کرد از دهان تو درّهای خوشابناصرخسرو - گوهر خوشاب؛ گوهر آبدار گوهر صافی گوهر تازه : با دولتند ساخته چون شیر با شکر ذات بزرگوار تو چون گوهر خوشاب مختاری غزنوی - لؤلؤ خوشاب؛ مروارید صاف و روشن و متموج : همی تا ابر نوروزی بشوید بلؤلوی خوشاب اطراف بستانناصرخسرو بود چو خلق لطیف تو عنبر سارا بود چو لفظ بدیع تو لؤلؤ خوشاب ابوالمعالی رازی بباد نمرود از سهم کرکس پرّان بریش فرعون از نظم لؤلوی خوشاب خاقانی دگر روزینه کز صبح جهانتاب طلی شد لعل بر لؤلوی خوشابنظامی - لعل خوشاب؛ لعل صافی لعل روشن : شود سنگ در کوه لعل خوشاب مولانا شهابی (از جهانگیری) - مروارید خوشاب؛ مروارید صافی مروارید روشن مروارید متموج : همان صد دانه مروارید خوشابنظامی ( 1) - در شعر این کلمه خوشاب [ خو ] به اشباع نیز تلفظ شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.