خورشید

معنی خورشید
[خوَرْ / خُرْ] (اِ) (از: خور+ شید) خور مهر هور شمس شارق بیضاء شید (مهذب الاسماء) روز غزاله (یادداشت بخط مؤلف) ستاره ای که جاذبهء گرانشی آن اجرام منظومهء شمسی را بر مداراتشان نگاه میدارد نزدیکترین ثوابت است به زمین و با وجود عظمت نسبی آن نسبت به اجرام منظومهء شمسی در مقام مقایسه با سایر ستارگان ستارهء زرد کوتوله ای بیش نیست، که در شاخه ای مارپیچی نزدیک حاشیهء خارجی کهکشان جا دارد برای ساکنین زمین خورشید از مهمترین ستارگان است، اشعهء آن منبع حرارت، نور، مواد غذائی، سوخت و قدرت است در طی حرکت ظاهری روزانهء خود در آسمان به رشد گیاهان کمک میکند،زمین را گرم میسازد، آب را از منابع مختلف تبدیل به بخار میکند، در تولید بادها سهیم است و اعمال بسیار دیگر نیز انجام می دهد که جملگی آنها برای وجود انسان اهمیت حیاتی دارد ابعاد و فواصل: فاصلهء متوسط خورشید از زمین 149490000 کیلومتر است (فاصلهء خورشید را از زمین میتوان بوسیلهء اختلاف منظر خورشید یا به وسیلهء سومین قانون از قوانین کپلر تعیین 1 برابر قطر زمین است و حجمش 1300000 برابر حجم زمین میباشد / کرد) قطر متوسط خورشید 1390400 کیلومتر حدود 109 2 تن میباشد × 982/1 گرم یا قریب 2710 × جرم خورشید را میتوان بوسیلهء جاذبهء گرانشی آن بر زمین حساب کرد و آن 331 4 برابر جرم مخصوص / 331950 برابر جرم زمین)، از روی جرم و حجم خورشید میتوان جرم مخصوص آنرا حساب کرد و آن 1 ) 6 برابر جاذبهء گرانشی بر / 4 برابر جرم مخصوص آب است جاذبهء گرانشی خورشید بر سطح رخشانکره مساوی 27 / زمین یا 1 4 تن وزن خواهد / سطح زمین میباشد و بدین حساب شخصی که بر کرهء زمین 50 کیلوگرم وزن داشته باشد بر خورشید قریب 1 داشت حرکات خورشید: خورشید دارای حرکات ظاهری (= حرکت یومی و حرکت سالیانه) و حرکات واقعی است، خورشید در حرکت یومی (حرکت ظاهری کرهء آسمان) شرکت دارد در نیمکرهء ما، از مشرق طلوع میکند، در طرف جنوب از نصف النهار محل میگذرد (عبور عَلْیاء) و در مغرب غروب میکند، عبور آن از نصف النهار ظهر حقیقی را مشخص میسازد (شبانروز)، خورشید حرکت (ظاهری) سالیانه ای بدور زمین نیز دارد، که هر روز آنرا قریب یک درجه از مغرب بطرف مشرق میبرد، در این حرکت خورشید سالی یک بار از مقابل برج ها میگذرد، مدار این حرکت در صفحهء دایره البروج واقعست، این حرکت در تاریخ نجوم اهمیت فراوان داشته است اعتدالین و انقلاب و میل کلی مربوط به آن و سال شمسی مبتنی بر آن است (سال تقویم) علاوه بر این حرکات ظاهری حرکت دورانی کهکشان خورشید را با سرعت حدود 1130000 کیلومتر در ساعت در فضا میگرداند، اما در داخل کهکشان هم خورشید ثابت نیست بلکه با سرعتی قریب 72400 کیلومتر در ساعت بجانب صورت فلکی جاثی علی رکبتیه حرکت میکند و اینکه ما از این حرکت سریع خورشید در فضا بیخبریم بسبب دوری اجرام فلکی است که مأخذ تشخیص این حرکت وضعی خاصی نیز هست که بر طبق ارصاد متعدد کلفهای خورشید و ارصاد طیفی دورهء آن برای قسمتهای مختلف خورشید با تغییر فاصله از استوای خورشید متفاوت است و این امر دال بر این است که خورشید جسمی صلب نیست دورهء حرکت وضعی خورشید 7 مایل است /ْ در استوای آن حدود 25 شبانروز میباشد استوای خورشید نسبت به صفحهء دایره البروج (صفحهء مدار زمین) 15 ساختمان طبقات سطحی و داخل خورشید: اطلاعات ما از ساختمان خورشید مستنبط از نوری است که از آن میتابد (یعنی آفتاب) و بر اثر آن بوسیلهء تجزیهء طیفی میتوان مواد موجود در خورشید را تعیین کرد طیف خورشید طیفی است متصل و دارای خطوطی تیره که به خطوط فراونهوه فر معروفند، از مطالعهء این خطوط معلوم شده است که بسیاری از عناصری که در زمین میشناسیم (ئیدروژن، اکسیژن، کربون، آهن، نیکل، سیلیسیوم و غیره) در خورشید وجود دارد از اتمهای موجود در خورشید قریب 90 % اتم 1% میباشند طبقات سطحی خورشید بحالت گازی هستند و / ئیدروژن و نزدیک 10 % اتم هلیوم است و اتمهای سایر عناصر کمتر از 0 هر قدر بطرف مرکز خورشید بیشتر رویم دما و جرم مخصوص آن بیشتر میشود، قسمت درخشان خورشید که با چشم غیرمسلح مرئی است طبقهء گازی رخشانکره است که بر اساس مطالعات طیفی انرژی تشعشعی خورشید دمای سطح آنرا حدود 6000 تا 7000 درجهء صدبخشی تخمین کرده اند بر اساس ملاحظات و اطلاعات حاصل درباب خورشید محققین طرحهایی برای ساختمان داخل خورشید اندیشیده اند که بر طبق آنها دمای قسمت مرکزی خورشید حدود 15000000 یا شاید 20000000 درجهء صدبخشی است مادهء مرکزی خورشید با فشار حدود 200 بیلیون جو متراکم و حدود 10 بار از سرب سنگین تر است، معذلک بسبب زیادی فوق العادهء دما هیچ ماده ای بحالت جامد یا مایع در خورشید وجود ندارد و در واقع اعماق خورشید گازی است تبهگن که از جامدهایی که ما میشناسیم چگالتر است جو خورشید مشتمل بر طبقه ای برگردان رنگینکره و تاج خورشید است اطلاعات از جو خورشید مستخرج از کسوفهای کلی (گرفت) است، در کسوف کلی سال 1842 م راصدین تاج خورشید و زبانه های درخشان سرخ فامی را که بالای رخشانکره در تاج سر کشیده بود مشاهده کردند، در کسوف کلی سال 1851 از عکاسی استفاده شد و ترقیات سریع حاصل آمد، در 1869 چ ا یانگ و وهار کنس خطوط تازه ای در طیف تاج خورشید کشف کردند که هویت آنها 71 سال ناشناخته ماند و سرانجام راصدین را به جو خورشید رهبری کرد، در 1870 یانگ طبقهء رنگینکره را کشف نمود، رصد کسوفهای کلی بعد و تکمیل وسایل رصد و اختراعاتی مانند تاجنگار (تاج خورشید) و خور طیفنگار (خورنگار) بر اطلاعات ما دربارهء جو خورشید افزود فعالیت خورشید و تشعشعات آن: جرم و شعاع و تابناکی خورشید احتمالًا در طی چندین بیلیون سال اخیر تغییر معتنابهی نکرده است ولی بر سطح آن پدیده های موقت چندی ظاهر میشود که از آنها به فعالیت خورشید تعبیر میکنند و نواحیی از خورشید را که فعالیت در آنها نسبهً شدید است نواحی فعال آن خوانند، معروفترین نوع فعالیت خورشید کلفهای آن است، مشعلهای فورانهای رنگینکره و زبانه های خورشید انواع دیگر فعالیت خورشید هستند خورشید همواره در فعالیت است و آن در زمین مؤثر میباشد از نتایج این تأثیرات ضعیف شدن یا خاموشی صدای رادیو و تولید صداهای ناگهانی در رادیو، طوفانهای مغناطیسی و شفق شمالی و شفق جنوبی است که ساز و کار تولید آنها و فعالیت خورشیدی مسبب آنها بدرستی معلوم نیست ولی تعداد و شدت این آثار زمینی هنگامی که کلفها در منتهای فعالیت هستند بیش از مواقع دیگر است و حتی بعضی از دانشمندان بحرانهای اقتصادی و رفتار انسانی و جنگها و بسیاری از پدیده های اجتماعی دیگر را وابسته به دورهء کلفها میدانند خورشید علاوه بر نور و حرارت، تشعشعات دیگر و ذراتی نیز صادر میکند، از آن جمله است اشعهء فوق بنفش که قسمتی از آنها به زمین میرسند و عامل عمدهء آفتابزدگی هستند (مخصوصاً در پهنه های مستور از برف که اشعه را منعکس میکنند)، خوشبختانه بیشتر اشعهء فوق بنفش هنگام عبور از جو بوسیلهء لایه ای از اوزون که در فرازای 20 تا 30 کیلومتری زمین واقع است جذب میشوند، در غیر این 8 ریال / صورت اشعهء مذکور برای ما بسیار خطرناک بودند برای اطلاع از استفاده ای که بشر از خورشید می برد گوییم اگر 0 قیمت برق برای هر کیلووات در ساعت بپردازیم در هر ثانیه میبایستی متجاوز از 38200000000 ریال پول بدهیم بر طبق شواهد زمین شناسی تشعشع انرژی از خورشید لااقل در یک بیلیون سال اخیر تقریباً ثابت مانده است، منبع این انرژی شگرف مورد تحقیقات فراوان قرار گرفته است و امروزه منبع انرژی خورشید را فعل و انفعال هسته ای میدانند (از دائره المعارف فارسی) ستاره ای که روشنایی روز از آن حاصل می گردد، خورشید مرکز است مر سلسلهء سیاری را که ما در آن واقع شده ایم و منظم کنندهء حرکت زمین و دیگر سیارات و منبع حرارت و نور است و حیوه بخش عمدهء همه موجودات آلیه میباشد و علمای هیئت ثابت کرده اند که خورشید عبارتست از جرمی جامد و منظم و تاریک که آنرا اتمسفر مضیی و متشعشعی احاطه نموده است و فاصلهء مابین خورشید و زمین 149 ملیون کیلومتر است و ضیای آن بما در مدت 8 دقیقه و 13 ثانیه میرسد و 1400000 مرتبه بزرگتر از زمین است، و قبل از زمان کوپرنیک معتقد بودند که خورشید و همهء آسمانها و سیارات آنها بدور زمین می گردند ولی امروز ثابت و مبرهن شده که این حرکتی که ما احساس می کنیم از زمین است و خورشید سیاره ای است ثابت (ناظم الاطباء) : بخط و آن لب و دندانْش بنگر که همواره مرا دارند در تاب یکی همچون پرن بر اوج خورشید یکی چون شایورد از گرد مهتاب پیروز مشرقی بحجاب اندرون شود خورشید چون تو گیری از آن دو لاله حجیب رودکی ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم سار و گرد نستوهرودکی فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید جامهء خانه بتیک فاخته گون شدرودکی بلند کیوان با اورمزد و با بهرام ز ماه برتر خورشید و تیر با ناهید بوشکور بلخی چو خورشید آمد ببرج برهبوشکور بلخی ای منظره و کاخ برآورده بخورشید تا گنبد گردان بکشیده سر ایواندقیقی خورشید تیغ تیز ترا آب میدهد مریخ نوک خشت تو بر سان زند همی دقیقی چو خورشید برزد سر از برج گاو ز هامون برآمد خروش چکاوفردوسی همی ماهی از آب برداشتی سر از گنبد ماه بگذاشتی بخورشید ماهیش بریان شدی وز او چرخ گردنده گریان شدیفردوسی دو هفته برآمد بدو گفت شاه بخورشید و ماه و بتخت و کلاه که برگوی آن رزم خاقانیان ببندی چنان هم کمر بر میانفردوسی اگر ایدون که بکشتن نمرند این پسران آنِ خورشید و قمر باشند این جانوران منوچهری بدهقان کدیور گفت انگور مرا خورشید کرد آبستن از دورمنوچهری من و تو غافلیم و ماه و خورشید بر این گردون گردان نیست غافل منوچهری نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشید ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی) چرا غم چه باید چو خورشید هست؟ اسدی چنین داد پاسخ بت دل گسل که خورشید پوشید خواهی بگلاسدی چهارم فلک باز خورشید را کز او مر جهان را سراسر ضیاست ناصرخسرو عاصی سزای رحمت کی باشد خورشید را همی بگل انداییناصرخسرو نیست ز خورشید جدا روشنیمسعودسعد من گاو زمینم که جهان بردارم یا چرخ چهارمم که خورشید کشممعزی که داند کرد خورشید جهان افروز را پنهان؟ معزی خورشید چه سود آن را کو را بصری نیست سنائی و داروی تجربت مردم را از هلاک جهل برهاند چنانکه جمال خورشید روی زمین را منور گرداند (کلیله و دمنه) ذکر آن بقلم عطارد بر پیکر خورشید نبشته (کلیله و دمنه) خورشید را ز راه کجا افکند غبار؟ شهریاری شرح آن دیگران همی ندهم گر فرودند و گر بر از خورشیدانوری تویی که سایهء عدلت چنان بسیط شده ست که رخنه کردن آن مشکل است بر خورشید انوری خرد زآن طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم بگز مهتاب پیمایی بگل خورشید اندایی انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 326 ) حسود کور شود فضل من بپوشد لیک کجا تواند خورشید را بگل اندود جمال الدین عبدالرزاق آسمان در دور هفتم بعد سال ششهزار زاده خورشیدی که تختش تاج سعدان آمده خاقانی از نعل او مه را کله بر چشم خورشید آبله کاه و جوش زآن سنبله کاین سبز صحرا داشته خاقانی خواهی سپهر کآن دم خورشید گوی گردد چون در کفش هلالی چوگان تازه بینی خاقانی خورشید من بزیر گل آنجا چه می کند غرقه میان خون دل اینجا من آن کنم خاقانی هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو هرکه بنزدیک تر از تو سیه روی تر خاقانی ز پرگار حمل خورشید منظور بدلو اندر فکنده بر زحل نورنظامی ای خداوندی که گر خورشید را فرمان دهی عبدالواسع جبلی مادح خورشید مداح خود استمولوی لیکن از مشرق الطاف الهی چه عجب که چو شب روز شود بر همه تابد خورشید سعدی ز خورشید پنهان شود موش کورسعدی سایه با خورشید دانم هم ترازو بوده است وحید قزوینی - چشمهء خورشید؛ قرص خور : چندان بمان که چشمهء خورشید دم برآرد بالای چشمه سار عدم خاوری ندارم خاقانی - تیغ خورشید؛ کنایه از نور خورشید : تیغ خورشید از جهان پوشیده اندخاقانی - خورشیدبخت؛ با بخت بلند : شه گیتی آرای خورشیدبخت که بر تارک چرخ بنهاد تختفردوسی - خورشید بگل اندودن؛ کنایه از پنهان کردن امری که در غایت شیوع باشد (از آنندراج) : خرد زآن طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم بگز مهتاب پیمایی بگل خورشید اندائی انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 326 ) - خورشید بگل پوشیدن؛ کنایه از پنهان کردن امری که در غایت شیوع است خورشید بگل اندودن : چنین داد پاسخ بت دل گسل که خورشید پوشید خواهی بگلاسدی که با من چه سود است کوشیدنت بگل روی خورشید پوشیدنتنظامی - خورشید تابان؛ خورشید درخشان : ز خورشید تابان و از گرد و خاک زبانها شد از تشنگی چاک چاکفردوسی - خورشید تابنده؛ خورشید تابان : ز خورشید تابنده تا تیره خاک گذر نیست از حکم یزدان پاکفردوسی - خورشیددل؛ کنایه از سخی طبع : خورشیددلی و مشتری زهد احمدسیری و حیدراحسانخاقانی - خورشید رخشان؛ خورشید تابان : برون آمد از گرد فرخنده زال بخورشید رخشان برآورده یالفردوسی - خورشید سر دیوار؛ کنایه از غروب و رفتن آفتاب (آنندراج ||) - کنایه از آخر عمر (آنندراج) آفتاب لب بام || - کنایه از بپایان رسیدن امری (آنندراج) : بر هر دلی که پرتو خورشید عشق تافت خورشید عقل بر سر دیوار میرود عمادی شهریاری (از آنندراج) - خورشیدفر؛ با فر و شکوه آنکه فر خورشید دارد : چنین گفت فرزند را زال زر که ای نامور پور خورشیدفرفردوسی - خورشیدوار؛ شبیه بخورشید خورشیدسان : بر لب بحر کفش خورشیدوار قربهء زرین و سقا دیده امخاقانی - امثال: که خورشید هرچند تنها رود سپاه شب از بیم پنهان شود ؟ خورشید چو گشت سایه گستر از ذرهء مختصر چه خیزد؟ ؟ خورشید دهد روشنی و مشک دهد شم ؟ - مطلع خورشید؛ طلوعگاه خورشید : ای تماشاگاه جانها طرف لالستان تو مطلع خورشید زیر زلف جان افشان تو خاقانی صاحب آنندراج گوید: طفل، مشعل، کف، پنجه، لاله، خنجر، فتیله، پنبه، گوی، مهره، یاقوت، زر، آفتابه، ساغر، پیاله، جام از تشبیهات خورشید است، و شواهد زیر را نیز می آورد : چو یاقوت خورشید را روز برد بیاقوت جستن جهانی فشردنظامی جام خورشید از آن پیش که برگیرد صبح جام جمشیدی صهبا بصبوحی دارد جمال الدین سلمان هست قرص مهش ببزم امید لگن آفتابهء خورشیداشرف یک درم وار نیاید زر خالص بیرون گر خمیرش زر خورشید درآرد بعمل عرفی طفل خورشید را صلابت آن سربریده ز مادر اندازدثنائی اکنون شود ز مشعل خورشید تیره روز آن محفلی که روشنی از شمع لاله داشت قاسم مشهدی بیش است از پیالهء خورشید این شراب مستانه جلوه های فلک از نگاه کیست؟ صائب چون پنجهء خورشید بود زود زبردست هر دست دعائی که بزیر سر صبح است صائب خون در شفق ساعد صبح و کف خورشید از حیرت نظارهء سیب ذقن کیست؟صائب خردهء انجم ندارد رونقی در کوی صبح مهرهء خورشید شایسته ست بر بازوی صبح صائب صائب از بس همت من سربلند افتاده است لانهء خورشید ننگ طرف دستار من است صائب چه عشوه کرد ندانم لبت که در گردون ز رشک پنبهء خورشید گشت داغ مسیح مفید بلخی در شواهد زیرین از کلمات بور بیجاده رنگ، ترک حصاری، خایهء زرین، خلخال زر، زرین چراغ و گل سرخ نیز مراد خورشید است : دگر روز کاین بور بیجاده رنگ ز پهلوی شبدیز بگشاد تنگنظامی چو ترک حصاری ز کار اوفتاد عروس جهان در حصار اوفتادنظامی چو گردون سر طشت سیمین گشاد غراب سیه خایه زرین نهادنظامی چو خاتون یغما بخلخال زر ز خرگاه خلخ برآورد سرنظامی جهان چشم روشن بزرین چراغنظامی سحرگه که آمد بنیک اختری گل سرخ بر طاق نیلوفرینظامی || نور شمس آفتاب ضوء شمس (یادداشت مؤلف)( 1) : ز خورشید و از آب و از باد و خاک نگردد تبه نام و گفتار پاکفردوسی خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده ز مشرقها بمغربها ز خاورها بخاورها منوچهری همچو خورشید کجا لشکر سایه شکند لشکر دشمن به زین شکند شاهنشاه منوچهری چون شب آید برود خورشید از محضر ما ماهتاب آید و درخسبد در بستر ما منوچهری چند پوشاند ز گاه صبح تا هنگام شام خاک را خورشید صورت گشتن این رنگین ردا؟ ناصرخسرو چون طلعت خورشید عیان گشت بصحرا آنجا چه بقا ماند نور قمری را؟سنائی صدر زمین تواضع و خورشیدطلعتی وز طلعت تو تافته خورشید بر زمی سوزنی که در مفارقت بارگاه چون فلکت مرا ز سایه بخورشید عمر بنشانیدانوری در کنف صبح فر میر محمد راست چو خورشید نور تام برآمدخاقانی نور رخ تو طلسم خورشید شکست خورشید ز شرم سایه از خلق گسست رخ زرد و خجل گشت و بمغرب پیوست پیرایه سیه کرد و بماتم بنشستخاقانی ز خورشید تا سایه مویی بود که این روشن آن تیره رویی بودنظامی می رود منفعل از مجلس مستان خورشید هرکه ناخوانده درآید خجل آید بیرون صائب || روح حیوانی (ناظم نیز معنی دارد « قرص خورشید » الاطباء) ( 1) - در تمام شواهد این معنی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.