خودنمایی
[خوَدْ / خُ دْ نُ / نِ / نَ](حامص مرکب) تظاهر (یادداشت مؤلف) خودستایی تکبر غرور فخریه (ناظم الاطباء) : چو زورآوران خودنمایی مکن بر افتاده زورآزمایی مکنسعدی چو میدانم قصور مایهء خویش خلاف عقل باشد خودنمایی سعدی (صاحبیه) خودنمایی لازم نودولتان افتاده است خون چو گردد مشک ناچار است غمازی کند صائب || ریا (یادداشت مؤلف).