خوددانی
[خوَدْ / خُدْ] (حامص مرکب)خودشناسی (یادداشت بخط مؤلف) -امثال: خوددانی خدای دانیست، نظیر: من عرف نفسه فقد عرف ربه || تعریف جد و آباء نزد مردم خودفروشی (آنندراج) - خوددانی کردن؛ تعریف جد و آباء نزد مردم کردن خودفروشی کردن (آنندراج).