خوب کردار
[کِ] (ص مرکب)نیکوکردار خوش کردار نیکوکار : وگر بخواست وی آید همی گناه از ما نه ایم عاصی بل نیک و خوب کرداریم ناصرخسرو نیست مثل تو در جهان امروز خوب قولی و خوب کرداریسوزنی سخنگوی و دلیر و خوب کردار امین و راست عهد و راست کردارنظامی یکی خوب کردار و خوشخوی بود که بدسیرتان را نکوگوی بودسعدی.