خوارزمی
[خوا / خا رَ] (ص نسبی)منسوب به خوارزم : صوفی وار لبیک اجابت را جملگی لب و دندان شدند و خوارزمی وار لقمهء دعوت را همگی معده و دهان (مقامات حمیدی (||) اِ) ورقه های نازک خمیر || ورقه های نازک هر چیز چسبنده (ناظم الاطباء).