خنده خریش
[خَ دَ / دِ خَ] (اِ مرکب)کسی که بر او خنده زنند و ریشخند کنند و بمعنی فاعل و مفعول تمسخر هر دو آمده و آن را خنده ریش نیز گویند و ریشخند بهمین معنی است (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج) مضحکه مسخره مایهء سخریه آلت استهزاء (یادداشت بخط مؤلف) : ای کرده مرا خنده خریش همه کس ما را ز تو بس جانا ما را ز تو بسفرخی شهنشهی که زند پاسبان 1) - در برهان قاطع آمده است: خنده ای که بر ) ( درگه او ز قدر همت بر تیر چرخ خنده خریش شمس فخری (از جهانگیری)( 1 کسی از روی هزل و استهزاء و ظرافت کنند و بعضی شخصی را گویند که مردم از روی تمسخر و استهزاء و ظرافت و ریشخند بر او خندند و بعضی دیگر شخصی را گفته اند که از روی استهزاء و تمسخر بر دیگری خنده زند اول بمعنی مفعول است و دویم فاعل و به هر دو معنی شاهد آورده اند و بمعنی فاعل در فرهنگ جهانگیری و بمعنی مفعول در مجمع الفرس سروری آمده است در فرهنگ ناظم الاطباء یکی را تمسخرکننده و دیگری تمسخرکرده شده آمده است.