خنبک
[خُمْ بَ] (اِمص) برهم زدگی کف های دست با اصول مطابق ساز (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری||) استهزاء مسخره (ناظم الاطباء (||) اِ) جامهء درشت و خشن که درویشان پوشند (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری ||) تنبک دمبک (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج ||) خمرهء کوچک (ناظم الاطباء) خمچه خنبچه خم کوچک (یادداشت بخط مؤلف ||) کنار طبل || نفیر اسب در هنگام نوشیدن آب (ناظم الاطباء).