خمک
[خُمْ مَ] (اِ) خنبک (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (جهانگیری ||) صدای دست بر دست زدن با اصول و ضرب گرفتن مطابق ساز (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) : درآمد بشورش دم گاودم بخمک زدن خام روئینه خم نظامی (از فرهنگ جهانگیری (||) اِ مصغر) دف کوچکی که دو چیز آن رویین و یا از برنج باشد || خم کوچک (ناظم الاطباء).