خم دادن

معنی خم دادن
[خَ دَ] (مص مرکب)برگردانیدن منحنی کردن دولا کردن کج کردن تعویج تعقیف حنو تحنیه تحنیت عطف اماله (یادداشت بخط مؤلف) : فروبرد سر سرو را داد خم به نرگس گل سرخ را داد نمفردوسی گر ز خیمه سوی جنگ آمد و خم داد کمان دشمن او را چه به صحرا و چه در حصن حصین فرخی چون بصف آید کمان خویش دهد خم از دل شیران کینه کش بچکد خونفرخی چه شوی رنجه بخم دادن بالای دراز فرخی اندر رکوع خم ندهد پای و پشتشان لیکن به پیش میر بکردار چنبرند ناصرخسرو کدامین سرو را داد او بلندی که بازش خم نداد از دردمندی نظامی || کنایه از رد کردن و دفع نمودن (انجمن آرای ناصری) : شاهی که چو کردند قران پیلک و دستش البته کمان خم ندهد حکم قران را انوری خمدار [خَ] (نف مرکب) تابدار ملتوی مجعد (ناظم الاطباء).
اشتراک‌گذاری
ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

 

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.