خلف
[خِ] (ع ص، اِ) مختلف || لجوج || علف که در تابستان روید || آنچه نزدیک شکم باشد از اضلاع فرد || سر پستان ماده شتر ||انتهای پستان ماده شتر || دنبالهء سر پستان ماده شتر نقیض متقدم آن( 1 (||) اِمص) آب برکشی از چاه (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ( 1) - در منتهی الارب آمده است: الخلف للناقه کالضرع للشاه.