خلاصی
[خِ / خَ] (حامص)( 1) آزادی رستگاری رهایی نجات (ناظم الاطباء) : دل ز راحت نشان نخواهد داد غم خلاصی بجان نخواهد دادخاقانی گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای نوشی سبب کردمیخاقانی || شفا || رهایی از بند و زندان || فرار|| فلاح (ناظم الاطباء) ( 1) - در غیاث اللغات و آنندراج آمده است: این لفظ غلط است چرا که خلاص بدون یا خود مصدر است و بعضی گویند جائز باشد چرا که این نوعی از تصرف پارسیان است در غوامض سخن نوشته که خلاصی بیای تحتانی مزیدعلیه خلاص است.