آزیر
(اِمص، اِ) ممالهء آزار :
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستیّ و محنت و آزیر هست
وز فلک چندانکه خواهی بی قیاس
نفرت آهو و خشم شیر هست.انوری.
|| (ص) آژیر. || (اِ) حوض. برکه. تالاب. اسطخر. || غلبه. زیادتی. || بانگ و فریاد. (برهان).
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستیّ و محنت و آزیر هست
وز فلک چندانکه خواهی بی قیاس
نفرت آهو و خشم شیر هست.انوری.
|| (ص) آژیر. || (اِ) حوض. برکه. تالاب. اسطخر. || غلبه. زیادتی. || بانگ و فریاد. (برهان).