خضرا
[خَ] (اِ) چمن کاری جایی که چمن در آن کاشته اند : چون کولکی چنان دید خفض را بر خضرا برد، بنشاند و اندر پیش او (تاریخ سیستان) برفتم تا باغ پیروزی، در آن خضرا که بودند هر یکی کرباس خلق پوشیده و همگان مدهوش و دلشده (تاریخ بیهقی) نهم ذی الحجه و دویم روز آن عید کردند و امیر رضی الله عنه بدان خضرا آمد که بر زبر میدان است روی بدشت شابهار و بایستاد (تاریخ بیهقی) دیگر روز بر خضرا ننشست برابر میدان (تاریخ بیهقی) امیر صفه فرموده بود بر دیگر جانب باغ برابر خضرا صفه ای سخت بلند و پهناور (تاریخ بیهقی).