خصوصاً
[خُ] (ع ق) بطور خصوص و علی الخصوص و بخصوص بویژه (ناظم الاطباء) : طبع بشریت است و خصوصاً از آن ملوک که دشوار آید ایشان را دیدن کس که مستحق جایگاه ایشان باشد (تاریخ بیهقی) و نخجیرگاهی معروف است خصوصاً کوهستان کوبنجان (فارسنامهء ابن بلخی) و این احتیاط واجب آمد نگاه داشت نسل را خصوصاً نژاد پادشاهی (فارسنامهء ابن بلخی) خصوصاً در شب بتقریب در محلی آن قصهء غلبه گرگرا عرضه داشتم (انیس الطالبین).