خشن
[خَ شَ] (اِ) گیاهی باشد که از آن جامه بافند و فقیران و درویشان پوشند (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری||) جامهء ساخته شده از خشن : برکش میخ غم ز دل پیش که صبح برکشد این خشن هزارمیخ از سر چرخ چنبری خاقانی ای که ترا به زخشن جامه نیست حکم بر ابریشم و بادامه نیستنظامی - خشن پوشیدن؛ جامه ای که از گیاه خشن بافته باشند در بر کردن (ناظم الاطباء ||) منافق بودن (از ناظم الاطباء).