خشاش
[خِ] (ع اِ)چوب که در بینی شتر کنند ج، اَخِشَّه (منتهی الارب) (از تاج العروس) جوال (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد ||) خشم غضب || جانب کنار || مار کوهی که بسیار زهر دارد (|| ص) آنکه وی را دماغ نباشد خواه از دواب زمین بود یا از مرغان (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد).