خزو
[خَزْوْ] (ع مص) قهر کردن و سیاست کردن کسی را (از تاج المصادر بیهقی) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ||) مالک شدن || بازداشتن کسی را از خواهش خود || ریاضت دادن چارپا و رام و مطیع کردن او را|| دشمن داشتن کسی را || شکافتن زبان شتر بچه را (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول