خریت
[خِرْ ری] (ع ص) راهبر استاد راهنمای دانا (از اقرب الموارد) دلیل حاذق (یادداشت بخط مؤلف) ج، خَرارِت و خراریت: اما الفقه فهو [ ای ابوجعفر الطوسی ]خریت هذه الصناعه زمام الانقیاد (روضات الجنات (||) اِ) مجازاً محک مقیاس معیار ملاک می Criteruim لاطینی یعنی « کری تِریوم » میزان اندازه( 1) (یادداشت بخط مؤلف) ( 1) - مرحوم دهخدا اصل این کلمه را از دانند.