خرابات نشین
[خَ نِ] (نف مرکب) آنکه مقیم خرابات است آنکه در خرابات است خراباتی کنایتی است بنزد صوفیان مر اهل خانقاه را : با خرابات نشینان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد حافظ یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست و آنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بودحافظ.