خدیو

معنی خدیو
[خِ / خَ یْ وْ] (اِ) پادشاه (ناظم الاطباء) (برهان قاطع)( 1) (شرفنامهء منیری) (انجمن آرای ناصری) شاه ملک سلطان (یادداشت خداوند بود و از این جهت گویند کشورخدیو و کیهان خدیو : سیامک بدست خود و « خدیو » بخط مؤلف) در لغت فرس آمده رای دیو تبه گشت و ماند انجمن بی خدیوفردوسی ز هر جای کوته کنم دست دیو که من بود خواهم جهان را خدیوفردوسی وگر زین سان شوی بر خود خدیوی وگر زین سان نئی رو رو که دیوی ناصرخسرو بس که و بطراز ثنای او که بر آن خدیو اعظم خاقان اکبر است القاب خاقانی ای خدیو ماه رخش ای خسرو خورشیدچهر ای پل بهرام زهره ای شه کیوان دها خاقانی بعدل تو کی تویی نایب از خدا و خدیو بفضل تو که تویی تائب از شرور و شراب خاقانی مرا خدیو جهان دی مراغه ای می خواند ولیک هیچ بدان نوع طبع داعی نیست خاقانی در خدمت این خدیو نامی ما اعظم شأنک ای نظامینظامی خدیو زمین پادشاه زمان مه برج دولت شه کامرانحافظ - ترکان خدیو؛ پادشاه ترکان سلطان ترکها : چو ارجاسب بشنید گفتار دیو فرودآمد از گاه ترکان خدیوفردوسی - کشورخدیو؛ پادشاه مملکت پادشاه کشور : یکی زشت را کرد کشورخدیو که از کتف ما راست و از چهر دیو فردوسی || وزیر (برهان قاطع) (شرفنامهء منیری) (ناظم الاطباء ||) خداوند (ناظم الاطباء) (آنندراج)( 2) (شرفنامهء منیری) (انجمن آرای ناصری) (غیاث اللغات) خداوندگار (برهان قاطع) : بکار آر آن دانشی کت خدیو بداده ست و منگر بفرمان دیو ابوشکور بلخی چو ز لاحول تو نترسد دیو نیست مسموع لابه نزد خدیوسنائی پس عمادالملک گفتش ای خدیو چون فرشته گردد از میل تو دیومولوی || آقا مولا سرور : قاسم رحمت ابوالقاسم رسول الله هست در ولای او خدیو عقل و جان مولای من خاقانی - گیهان خدیو؛ کیهان خدیو خدیو جهان خدای تبارک و تعالی : وگر نیز جویی چنین راه دیو ببرّد ز تو فرّ گیهان خدیوفردوسی چرا سرکشی تو بفرمان دیو بپیچی سر از راه گیهان خدیوفردوسی بپرسیدش از کژی و راه دیو ز راه جهاندار گیهان خدیوفردوسی جو بفریفت چوبینه را نره دیو کجا بیند او راه گیهان خدیوفردوسی رهانی جهانی را ز بیدار دیو گرایش نمائی به گیهان خدیوفردوسی - کیوان خدیو؛ خدای بزرگ : چنین گفت با دل از کار دیو مرا دور داراد کیوان خدیوفردوسی ||امیر بزرگ (ناظم الاطباء) بزرگ (برهان قاطع) رئیس (ناظم الاطباء) : سیامک بدست چنان زشت دیو تبه گشت و ماند انجمن بی خدیوفردوسی در سخنم تخم مردمی چو بکشته ست دست خدیو جهان امام زمانمناصرخسرو از حبس این خدیو، خلیفه دریغ خورد وز قتل آن امام پیغمبر مصاب شدخاقانی پس بگفتی تاکنون بودی خدیو بنده گردی ژنده پوشی را بریومولوی ||یگانهء عصر (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : خدیو خردمند فرخ نهاد که شاخ امیدش برومند باد سعدی (بوستان ||) خیرخواه ||متمول || مالک || یار دوست رفیق (ناظم الاطباء) - خدیو مصر؛ فرمانروا و حکمران مصر لقب فرمانروای مصر از جانب سلاطین عثمانی بهنگام تسلط این سلسله بر آن سرزمین توضیح آنکه: بعد از تسخیر مصر بتوسط سلطان سلیم خان اول در سال 922 ه ق / 1417 م این مملکت یکی از پاشانشینان عثمانی محسوب شد و تا سه قرن این حال دوام داشت تا آن که قدرت پاشایانی که از قسطنطنیه می آمدند، تحت نفوذ مجمع بیکهای ممالیک قرار گرفت و ورود ناپلئون بمصر در سال 1798 م این حال اختلاف را از میان برد؛ ولی متعاقب فتوحات انگلیسیها در ابوقیر و اسکندریه و عقب نشینی قشون فرانسه در 1216 ه ق / 1805 م اوضاع مجدداً بحال اول برگشت در سال 1220 ه ق / 1805 م محمدعلی فرماندهء سربازان آلبانی که از جانب سلطان عثمانی مقیم مصر بودند؛ پس از کشتار، ممالیک مصر را تحت امر خود آورد و بعد از کشتار دیگری در سال 1226 ه ق / 1811 م در راه استیلای بر مصر استوارتر شد و حاکم واقعی آن سرزمین گردید او و سلسلهء فرزندانش از این تاریخ، مصر را اسماً بنام سلطان عثمانی ولی رسماً بنام خود در دست گرفتند چهارمین جانشین محمدعلی پاشا، اسماعیل پاشا در سال 1247 ه ق/ 1831 م جهت خود لقب خدیو اختیار نمود محمدعلی پاشا شام را هم در سال 1247 ه ق / 1831 م ضمیمهء مصر نمود، ولی بر اثر فشار دولت انگلیس آنرا در سال 1257 ه ق / 1841 م بسلطان عثمانی برگرداند سودان نیز بدست سپاهیان محمدعلی پاشا و فرزندان او تا عهد اسماعیل پاشا فتح شد و تا مرگ گوردون پاشا، یعنی تا سال 1302 ه ق/ 1885 م جزو مصر بود در ابتدای جنگ بین المللی اول عباس ثانی (یعنی عباس حلمی پاشا) خدیو مصر بود چون تمایل زیادی بعثمانیها داشت، دولت انگلیس او را خلع و برادرش حسین کامل پاشا را خدیوی مصر کرد، حسین کامل پاشا پس از استقرار بمقام خدیو، کلمهء خدیو را از نام خود برداشت و بجای آن عنوان سلطان برای خود و خاندان خود انتخاب کرد بعد از او نیز حکام مصری بنام سلطان خطاب شدند اینک نام خدیوان مصر محمدعلی پاشا 1805 م ابراهیم پاشا 1848 م عباس اول 1848 م سعید 1854 م اسماعیل 1863 م توفیق 1882 م عباس ثانی 1892 م حسین کامل (برادر 76 ) پس از حسین کامل، سلطان احمد فؤآد اول و پس از او فاروق - عباس ثانی) 1914 م (از طبقات سلاطین لین پول صص 75 بسلطنت نشستند تا آنکه با قیام افسران جوان مصری بقیادت نجیب و ناصر، حکومت از دست خاندان خدیوها خارج شد و حکومت - ( مصر جمهوری گردید البته شش ماه پس از فاروق، سلطنت بنام احمد فؤاد دوم باقی بود، و سپس کشور جمهوری گردید ( 1 رجوع شود «zreh ، نیبرگ ص 257 در مادهء 2 » (xvatai قس ) xuatarya از ،xutev در حاشیهء برهان قاطع آمده: خدیو از - ( به خدا معرب آن خُ دَیوی بمعنی مالک و امیر و آقا و در ترکی بمعنی وزیر آمده رجوع به دائره المعارف اسلام شود ( 2 صاحب آنندراج در اینجا می گوید: خدیو بضم اول و کسر دال و یای مجهول بمعنی خداوند از کشف و در مؤید و مدارک و بضم نیز آمده در برهان و جهانگیری بکسرتین بمعنی پادشاه و خداوند آمده است بعضی محققان نوشته اند که خُدَیو، اماله لفظ خدای است و چون الف بقاعده اماله یاء میشود لذا اجتماع دو یاء که ثقیل است، لازم آرد که پای دوم را بواو بدل کنند تا خدیو شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.