خدمه
[خِ / خَ مَ] (ع مص) خدمت نمودن (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از قاموس) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از معجم الوسیط) چاکری کردن کسی را در نزد طبیبان بر دو قسم خدمه است: 1 - خدمه مهیئه 2 - خدمه مؤدیه 1 - خدمه مهیئه: غایت از آن تهیه و آماده کردن ماده است برای پذیرش فعل مخدوم و فعل آن متقدم بر فعل رئیس است، چون خدمت ریه برای قلب و خدمت معده از جهت کبد 2 - خدمه مؤدیه: غایت از آن تأدیه و رسانیدن چیزهایی است که مخدوم در آنها فعلی انجام داده به - (1) ( اعضاء قابله چون شرائین برای قلب و اورده برای دماغ و مجرای منی برای خصیتین (از کشاف اصطلاحات الفنون)( 1 صاحب کشاف اصطلاحات فنون این دو تعریف را از بحر الجواهر نقل کرده و در بحر الجواهر چنین آمده است: الخدمه المهیئه غایتها تهیئه الماده و اعدادها بقبول فعل المخدوم و لذلک یتقدم فعلها فعل الرئیس کالرئهء للقلب و المعده للکبد الخدمه المؤدیه غایتها تأدیه ما فعل فیه المخدوم الی الاعضاء المقابله: کالشرائین للقلب و الاورده للدماغ و مجری المنی للانثیین.