خدر
[خَ دِ] (ع ص، اِ) سست و بخواب رفته که قادر بر حرکت نباشد (منتهی الارب) منه: عضو خدر (منتهی الارب) رجل خدر؛ پایی خفته (زمخشری) پایی خواب رفته : ور تو نشناسی شکر را از صبر بیگمان شد حس ذوق تو خَدِرمولوی || شب تاریک (منتهی الارب) منه: لیل خدر (از معجم الوسیط ||) آهو سست استخوان || تاریکی آخر شب (از متن اللغه ||) روز نمناک (منتهی الارب) منه: یوم خدر || تاریکی شدید (از متن اللغه ||) تاریکی شب || باران (از منتهی الارب) باران و ابر (از متن اللغه).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول