خباثت
[خَ / خِ ثَ] (ع اِمص) پلیدی ناپاکی (ناظم الاطباء) (از ترجمان عادل بن علی)( 1) (دهار) : سخن چون زر پخته بی خبائث گردد و صافی چو او را خاطر دانا به اندیشه بپالاید ناصرخسرو || بدکاری بدعملی || بدذاتی بدجنسی || بی آبرویی بی شرفی|| معنی شده (معنی « پلید شدن » این کلمه « ترجمان » حقارت پستی || نجاست (از ناظم الاطباء) رجوع به خباثه شود ( 1) - در مصدری) ولی ناظم الاطباء آنرا در معنی حاصل مصدری ضبط کرده است.