خانقاه

معنی خانقاه
و « منزلگاه » : است نظیر « گاه » و « خانه » و مرکب از « خانگاه » [نَ / نِ] (معرب، اِ مرکب) مکان بودن مشایخ و درویشان معرب نیز استعمال کنند (از غیاث اللغات) (آنندراج)( 1) خانه ای که درویشان و مشایخ در آن بسر « نون » فارسیان بسکون « مجلس گاه » برده عبادت کنند صومعه عبادتگاه (ناظم الاطباء) محل اقامت درویشان و صوفیان (فرهنگ نظام) منزل یا محل اجتماع صوفیان رباط تکیه( 2) ج، خوانق، خانقاهات : خاطر من بگه نظم سخن خانقاهی است پر از پیر و مریدسوزنی مرا گریز ز خانه بخانقاه بود چو طفل کاو سوی مادر گریزد از بر باب خاقانی هرکس بکاشان رسیده و یا شکل و مبانی خیرات و مجاری صدقات و خانقاه و مخازن کتب و آن اخایر ذخایر و قماطر و نفایس سفاین و غرایب رغایب و اعلاق اوراق که آنجایگاه جمع است مشاهده کرده ( داند که علو همت او را در ابواب خیر و تحصیل علم و اهتمام به انواع هنرها تا چه حد است (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 ص 13 صاحب سفر کدام راه است سفره اش بکدام خانقاه استنظامی صوفیی در خانقاه از ره رسید مرکب خود برد و در آخر کشیدمولوی صوفیی می گشت در دور افق تا شبی در خانقاهی شد قنقمولوی سعدی تو نه مرد خانقاهی من چون تو قلندری ندیدمسعدی (طیبات) سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی دیگر مکن که عیب بود خانقاه راسعدی صاحبدلی ز مدرسه آمد بخانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را سعدی (گلستان) محمد کردعلی تاریخ خانقاه را چنین ذکر می کند: خانقاه کلمهء فارسی است و اصل آن را خونگاه دانسته اند؛ یعنی جایی که سلطان در آنجا طعام می خورد امروز اطلاق خانقاه بزوایای صوفی میشود که تا قبل از قرن ششم هجری قمری وجود نداشته اند نخستین خدیوی که در مصر خانقاه کرد سلطان صلاح الدین یوسف بود او علاوه بر ساختن خانقاه رزق معلومی برای سالکین راه حق ترتیب کرد (قول سیوطی) مقریزی را عقیده بر این است که: خوانق از مستحدثات عالم اسلامند و از حدود قرن چهارم هجری قمری بوجود آمده اند می گویند: اول کس که خانقاه را برای عبادت بپا کرد زیدبن صوحان بن صره بود چه او رجالی از اهل بصره را دید که بی تجارت و زراعت و درآمد معین تن بعبادت حق داده و با آرام خیال بپرستش محبوب ازلی مشغولند چون او اینان را چنین فارغ بال یافت خانه ای برای مسکن و مطعم و مشرب و ملبسی برای زندگی آنها ایجاد کرد روایت است که: نخستین خانقاه در اسلام زاویه ای بود که در رملهء بیت المقدس کرده بودند و امیر نصاری در زمان استیلاء بر دیار قدس آن را بنا کرده بود زیرا او طایفه ای از صوفیان را دید که با الفت خاص در طریقت خود همگامی می کنند او جویای این الفت و صحبت و اخوت خاصه شد آنان گفتند: الفت و صحبت حق راه و رسم ماست پس او برای آنان زاویه ای ساخت که تا با خیال راحت بعبادت پردازند( 3) در کتاب تاج آمده: معاویه همیشه به اطرافیان و عمال خود و نیز به زیاد در عراق دستور میداد که ابن سبیل و فقراء و ذوی الحاجه را دریابید و خود او نیز در هر روز چهل مائده می ساخت و بین وجوه لشکریان شام قسمت می کرد (از خطط الشام محمد کردعلی ج 5 ص 133 ) عزالدین علی کاشانی آرد: در اساس خانقاه و فایدهء آن: هر چند بنای خانقاه و اختصاص آن بمحل مساکنت و اجتماع متصوفه، رسمی محدث است از جملهء مستحسنات صوفیان، ولیکن خانقاه را با صفه یی که مسکن فقرای صحابه بود در روزگار رسول (ص) مشابهتی و نسبتی هست چه صفه مقامی بود در مدینه محل سکون و اجتماع فقرای اصحاب رسول علیه الصلوه و السلام هر که او را مسکنی نبودی در آنجا اقامت نمودی و اگر کسی بمدینه آمدی و آشنایی نداشتی که بدو فرودآید بصفه نزول کردی چنانکه از طلحه روایت است که و « کان الرجل اذا قدم المدینه و کان له بها عریف ینزل علی عریفه فأن لم یکن له بها عریف نزل الصفه و کنت فی من نزل الصفه » هیچ شک نیست که بنای خانقاه بر صفتی که اصل وضع اوست زینتی است از زینتهای ملت اسلام و اختلالی که در این روزگار بسبب اندراس علوم و انطماس رسوم صوفیان بدین قاعده متطرق گشته است، در صحت اصل وضع و فایدهء آن قادح نبود فواید تأسیس خانقاه: در تأسیس بنای خانقاه چند فایده هست یکی آنکه محل نزول و سکون طایفه ای بود از فقرا که ایشان را سکنی و مأوایی دیگر نباشد و همچنانکه هر کس را خانه و منزلی هست، خانقاه منزل و خانهء ایشان است دوم آنکه بسبب مساکنت در وی، متصوفه را با یکدیگر اجتماع و صحبت بیشتر دست دهد، و در عموم احوال از عبادات و مؤاکلات و مجالسات و محاورات با هم مجتمع و متفق باشند و بظاهر و باطن با یکدیگر متحد و متقابل و بدان واسطه روابط الفت و محبت و صفا میان ایشان مؤکد گردد، و قلوب و نفوس و ارواح و اشباحشان از پرتو انوار یکدیگر متعاکس و مقتبس شوند و از برکت جمعیت ظاهر و باطن و آثار صلوات و دعوات ایشان، عکس بر چهرهء روزگار نزدیکان و دوران تابد، و نوازل بلا و عذاب از ایشان مندفع گردد چنانکه در ان » : خبر است از رسول (ص): ان الله تعالی لیدفع بالمسلم الصالح عن مأه من اهل بیته و من جیرانه البلاء و همچنین در خبر است که و بعضی از حکماء گفته « الله لیصلح بصلاح الرجل ولده و ولد ولده و اهل دویرته و دویرات حوله ولایزالون فی حفظ الله مادام فیهم اند ارتفاع الاصوات فی بیوت العبادات بحسن النیات وصفاء الطویات یحل ماعقدته الافلاک الدایرات فایدهء سوم آنکه بسبب اتحاد مسکن و اطلاع بر احوال هم رقیب یکدیگر باشند و نظر هر یک قیدی بود بر دیگری تا در میدان مخالفات و مساهلات مسترسل نشود و پیوسته متیقظ و متحفظ بود و در رعایت تهذیب اخلاق و اعمال و اقوال و افعال غایت جهد مبذول دارد و بر عیوب و هفوات یکدیگر تنبیه و اعلام کنند: کأنّ رقیباً منک یرعی خواطری و آخر یرعی ناظری و لسانی در بیان رسوم اهل خانقاه و خصایص ایشان: بدان که اهل خانقاه دو طایفه باشند مسافران و مقیمان اما رسم صوفیان در سفر آن است که چون بخانقاهی قصد نزول دارند جهد کنند تا پیش از عصر بمنزل رسند و اگر در راه بعذری متخلف شوند و وقت عصر درآید، آن شب بمسجد یا گوشهء دیگر نزول کنند و روز دیگر بوقت ارتفاع آفتاب قصد خانقاه کنند و چون در خانقاه روند اول تحیت مقام را دو رکعت بگزارند پس سلام کنند و بمعانقت و مصافحت با حاضران مبادرت نمایند و سنت آن است که از جهت مقیمان به حق القدوم عراضه ای از طعام یا غیر آن در میان آرند و بکلام مسابقت ننمایند و سخن تا نپرسند نگویند، و سه روز از خانقاه بقصد مهمی که دارند از زیارت احیاء و اموات بیرون نروند تا هیأت باطن از تغییرات عوارض سفر بقرار خود بازآید و جمع گردد و مستعد لقاء مشایخ و اخوان شوند چه استیفاء حظ خیر از صحبت، بنور جمعیت باطن میسر گردد از بهر آنک نور کلام و سمع بقدر نورانیت دل تواند بود و چون از خانقاه بقصدی که دارند بیرون خواهند رفت بی اجازت مقدم اهل خانقاه بر خروج اقدام ننماید و همچنین در همه چیز بموافقت رأی و استصواب و اجازت او شروع کنند و چون سه روز بگذرد اگر نیت اقامت دارند و در اوقات ایشان و اما مقیمان خانقاه « فکفی بالعباده شغ » مجال بطانت بود خدمتی که بدان قیام نمایند طلب دارند و اگر اوقاتشان مشغول عبادت بود باید که مقدم مسافران را بترحیب و اعزاز تلقی نمایند و بتودد و طاقت وجه بدیشان تقرب کنند و خادم باید که سبک طعامی پیش آورد و با ایشان تازه روی و خوش سخن بود و اگر مسافری بخانقاه رسد که به مراسم صوفیه مترسم نبود بنظر حقارت و عدم مبالات در او ننگرند و او را از خانقاه اخراج نکنند و بازنزنند چه بسیار از اولیاء و صلحاء که از رسوم این جماعت خالی باشند پس اگر ایشان را بمکروهی ایذاء رسانند، ممکن که باطن ایشان از آن مشوش و متألم شود و اثر ضرر آن بدین و دنیای موذی لاحق شود و بهترین اخلاق رفق و مداراست با مردم و درشت خویی قولًا و فعلًا نتیجهء نفس خبیث است اگر کسی بخانقاه رسد و معلوم شود که صلاحیت مقام ندارد، او را بوجه لطف و حسن کلام بعد از تقدیم طعام بازگردانند (مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه - ( 156 ) - خانقاه نشین؛ آنکه در خانقاه نشیند مجازاً بر صوفی و درویش اطلاق کنند ( 1 - عزالدین محمود قاشانی صص 153 یعنی آن مقدار از زمین که در آن « منزلگاه » و « مجلسگاه » تشکیل شده چون « گاه » و « خان » صاحب آنندراج می گوید: این کلمه از خانه توان ساخت غایتش بمجاز بمعنی خانهء خاص استعمال یافته و حکم علم پیدا کرده است و میتواند که مزید علیه خان باشد به خانجاه » است چه تعریب آن « خانگاه » « خانقاه » نیز استعمال کنند مرحوم دهخدا می گوید: اصل « سکون » هر تقدیر فارسیان به میباشد: حسین بن جعفر الصونی کان شیخ الصوفیه فی الجبل و مقدمهم و دفن بالخانجاه (نقل از معجم البلدان یاقوت حموی) و « رباط » بین « خانگاه » چنین آمده است: رباط را بترکی تکیه می گویند و در لفظ عجمی « رباط » ذیل کلمهء « خطط الشام » 2) - در ) 3) - در فرهنگ مصطلحات عرفا بنقل از نفحات الانس و ) ( اختلافی وجود ندارد (خطط الشام ج 5 ص 138 « زاویه » و « خانگاه » طرائق الحقایق این داستان بصورت دیگر آمده است: اول خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند آن است که برملهء شام کردند و سبب آن بود که روزی امیری بشکار رفته بود در راه دو تن را دید که از این طائفه فراهم رسیدند و دست در آغوش یکدیگر کردند و هم آنجا نشستند و آنچه را داشتند از خوردنی پیش نهادند و بخوردند آنگاه برفتند امیرترسا را الفت ایشان با یکدیگر خوش آمد یکی از ایشان را طلب کرد و پرسید آن که بود؟ گفت: ندانم گفت: ترا چه بود؟ گفت: هیچ چیز گفت: از کجا بود؟ گفت: ندانم امیر گفت: پس این الفت چه بود که شما را با یکدیگر بود درویش گفت: این ما را طریقت است گفت: شما را محلی هست که آنجا فراهم آیید؟ گفت: نی گفت: من برای شما جایی بسازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آیید پس آن خانقاه بر ( رمله بساخت (فرهنگ مصطلحات عرفا ص 162.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.