خالو
(اِ) برادر مادر (برهان قاطع) (آنندراج)( 1) دایی (فرهنگ ضیائی)( 2)خال (فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ) آبو آبی|| شوهرخاله (غیاث اللغات) (آنندراج ||) سورنایی را گویند و آن را شاهنایی و شهنایی هم خوانند (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ) نفیر ( 1) - صاحب آنندراج به پیروی از غیاث اللغات این لفظ را عربی دانسته میداند ( 2) - در لهجهء خراسانیان نیز چنین است « کاکو » آن را زائد و برای تحسین کلمه گمان برده است و فارسی آن را « واو » و.