خالد
[لِ] (اِخ) ابن سعیدبن العاص بن امیه بن عبد شمس وی صحابی است و از قدماء مسلمین میباشد آنگاهی او اسلام آورد که پیغمبر در نهان دعوت دین می نمود و از قرار سومین یا چهارمین نفری بود که بعد از بعثت مسلمان شد و از ملازمین رسول بود و با او در نواحی مکه نماز می گزارد چون این خبر به احیحه (که از دشمنان اسلام بود) رسید، او را خواست و از این عمل منع کرد خالد در رأی خود ایستادگی کرد ابواحیحه عصبانی شد و عصای خود را آنقدر بر سر خالد کوبید تا عصا شکست و سپس او را به زندان انداخت و سه روز آب و طعام را از او قطع کرد ولی او صبر نمود سپس به حبشه رفت و در آنجا در حدود ده سال اقامت کرد و بعد در سنهء 7 ه ق بازگشت و در معیت پیغمبر در فتح مکه و واقعهء تبوک حضور داشت نامهء پیغمبر برای اهل طائف را او کتابت کرد و بوفد ثقیف داد و به آنجا برای صلح رفت پیغمبر او را عامل یمن نمود و تا زمان ابوبکر عاملی یمن می کرد، تا ابوبکر جانشین برای او معین کرد و او را نزد خود خواند وی در فتح اجنادین حضور داشت و در واقعهء مرج الصفر نزدیک دمشق شربت شهادت نوشید عمروبن معدیکرب او را در قصیده ای مدح کرده است عسقلانی علت اسلام آوردن او را چنین می آورد: گویند علت اسلام آوردن او آن بود که وی در خواب دید بر کنار آتش ایستاده است و پدرش می خواهد او را در آتش اندازد در این وقت رسول خدا بند کمر او را گرفت صبح نزد ابوبکر آمد و گفت: قصد دارم از محمد پیروی کنم و او رسول خداوند است پس نزد پیغمبر آمد و اسلام آورد چون پدرش از اسلام آوردن او آگاه شد او را عقاب کرد و منع قوت از او نمود و برادرانش را از مصاحبت با او بازداشت بناچار او دوری جست و به حبشه رفت و از مهاجرین به سرزمین حبشه شد و در آنجا دخترش - ام خالد - بدنیا آمد روایت است که رسول خدا او را با دسته ای از قریش به نزد پادشاه حبشه فرستاد، زنش در آنجا دختری آورد و در آنجا بزرگ شده و به سخن آمد ابن ابی داود در مصاحف از ام خالد دختر خالد نقل می کند که گفت: پدر من نخستین کس است که ( را نوشت (از الاصابه قسم 1 ج 1 ص 91 ) (از اعلام زرکلی ج 1 ص 284 « بسم الله الرحمن الرحیم » جملهء.