آزپیشه
[شَ / شِ] (ص مرکب) حریص:
برفتند [ گرگین و بیژن ] هر دو براه دراز
یکی آزپیشه [ گرگین ] یکی کینه ساز.
فردوسی.
برفتند [ گرگین و بیژن ] هر دو براه دراز
یکی آزپیشه [ گرگین ] یکی کینه ساز.
فردوسی.