حوله
[حَ لَ / لِ] (اِ) دسترخان. || دستارچه. دستمال. مندیل. دستارخوان. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
منتظر حولهء باد سحر
تا که کند خشک بدان زودتر.ایرج.
منتظر حولهء باد سحر
تا که کند خشک بدان زودتر.ایرج.