حول
[حِ وَ] (ع اِ) جِ حیله، به معنی جودت نظر و حذاقت. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به حیله شود. || (مص) برگشتن. (غیاث) (آنندراج). || رفتن از جایی بجایی. (غیاث از منتخب و لطایف و صراح) (آنندراج). || (اِمص) قدرت و توانایی بر تصرف. (اقرب الموارد). || برگردانیدگی و برگشتگی: و از همین معنی است قول خدای تعالی : «لایبغون عنها حولا»(1)؛ اَی تحولا. (منتهی الارب). || زوال و انتقال. (اقرب الموارد). || (اِ) شکاف بدرازا در زمین که در آن قطار درخت نشانند. (منتهی الارب).
(1) - قرآن 18/108.
(1) - قرآن 18/108.