حلو
[حَلْوْ] (ع مص) در نکاح دادن دختر یا خواهر خود را و ستدن از کابین آنها چیزی بجهت خویش. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج). کسی را چیزی دادن. (تاج المصادر بیهقی). || شیرین گردانیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || پیرایه کردن زن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).