حلقوم

معنی حلقوم
[حُ] (ع اِ) مجرای غذا بین دهان و معده. خشکنای. حلق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). قصبه الریه. (مفاتیح). گلو. حنجره. خشکنای گلو. مجموع قصبه الریه و حنجره. مجرای تنفس. راه دم زدن و راه آواز دادن است. (ذخیرهء خوارزمشاهی). ج، حلاقم و حلاقیم. (منتهی الارب) :
حلقوم جوالقی چو ساق موزه است
و آن معدهء کافرش چو خم غوزه است.
عسجدی.
مطلق این آوازها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود.
مولوی.
- حلقوم نشکن؛ اسب سخت دهان. (آنندراج) :
حرون و بدرگ و حلقوم نشکن
بسان اسب چوبین تخته گردن.
اشرف (از آنندراج).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.