حلق
[حَ لَ] (ع اِ) جِ حلقه. (منتهی الارب). رجوع به حلقه شود. || شتران که بشکل حلقه داغ بر آنها کرده باشند. (آنندراج) (منتهی الارب). || (مص) سرخ و پوست رفته گردیدن قضیب است از گشنی کردن و کذلک حلق الحمار. (منتهی الارب) (آنندراج).