حلزون

معنی حلزون
[حَ لَ] (ع اِ) شنج. خف الغراب. فرحولیا. (ضریر انطاکی، در ذیل کلمهء حلزون). لیسک. راب(1). کرمی است که در درخت افتد. (آنندراج). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید که آن از جملهء صدفهاست. نوعی از صدف باشد که آنرا بسوزند و در دواهای چشم بکار برند گویند عربی است. (برهان). جانوری است از ردهء شکمپاییان جزو شاخهء نرم تنان که در حدود 3500 گونه از آن شناخته شده و در سراسر کرهء زمین در خشکی و کنار نهرها زیست میکند و برخی از گونه های آن نیز دریازی هستند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تحفهء حکیم مؤمن شود.
(1) - Escargot.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.