حلب
[حَ لَ] (اِخ)(1) شهر بزرگی است از شام، خرم و آبادان و با مردم و خواستهء بسیار و یکی باره دارد که سوار بر سر وی گرداگرد وی بگردد. (حدود العالم). شهری بزرگ است که هوایی خوش و آبی سالم و گوارا دارد. این شهر در آغاز قصبهء «جند قنسرین» بوده است. گویند حضرت ابراهیم در این مکان روزهای جمعه گوسفندان خود را میدوشید و شیر آنها را بفقرا و مستمندان صدقه میداد و فقرا «حلب حلب» یعنی «دوشید دوشید» میگفتند از این رو به این نام خوانده شد. به این وجه تسمیه، اعتباری نیست، زیرا حضرت ابراهیم و مردم شام در زمان وی عرب نبودند. گروهی دیگر گویند که حلب و حمص و برذعه سه برادر از فرزندان عملیق بودند و هر یک شهری را بنیاد گذاردند که بنام خود آنها نامیده شد. بطلمیوس گوید: طول شهر حلب 69 درجه و 30 دقیقه و عرض آن 35 درجه و 25 دقیقه است و در اقلیم چهارم قرار گرفته و طالع آن عقرب است. و ابوعون در زیج خود گوید: طول حلب 63 درجه و عرض آن 34 درجه و ثلث و در اقلیم چهارم است. حلب شهری است از سوریه دارای 407612 تن جمعیت. نام این شهر در وثائقی که بهزارهء دوم پیش از میلاد برمیگردد آمده است. و از آنجا که در راه کاروانهایی قرار گرفته که از سرزمین شام به عراق مسافرت میکنند، اهمیت و شهرت کسب کرده است. این شهر مرکز کشور حیثیان بود و تا اوان حکومت بیزنطی اعتبار و اهمیت آن ادامه داشت. عربان در قرن هفتم هجری و سلجوقیان ترک در قرن یازدهم هجری بر آن مستولی گردیدند. و صلیبی ها در 1124 م. آنرا محاصره کردند و صلاح الدین ایوبی1183 و مغول ها در 1260 - 1401 م. و عثمانی ها در 1517 - 1832 و 1840 - 1920 م. و مصریها در 1832 - 1840 م. بر این شهر استیلا یافتند. مهمترین محصولات این شهر ابریشم و پارچه های پنبه ای است و پشم و پوست و میوجات از کالاهای بازرگانی آن بشمار میرود. از مهمترین آثار باستانی آن قلعهء مشهور و مسجدجامع و برج و باروی شهر و ساختمانهای چندی است مربوط به دورهء ایوبیان و ممالیک. (الموسوعه العربیه المیسره). و رجوع به معجم البلدان و تاریخ کامل ابن اثیر و عیون الاخبار و اخبارالدوله السلجوقیه و حلل سندسیه و نزهه القلوب ج3 و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ حلب شود :خواهندهء مغربی در صف بزازان حلب میگفت. (گلستان). یکی از رؤسای حلب که مرا با او سابقهء معرفتی بود گذر کرد. (گلستان). و آبگینهء حلبی بیمن. (گلستان).
(1) - Alep.
(1) - Alep.