حلا
[حَلْءْ] (ع مص) بتازیانه زدن. (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی). || بر زمین افکندن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || پوست بازکردن. (تاج المصادر بیهقی). دانه و تبخاله درآوردن هنگام تب. (از اقرب الموارد). دور کردن چرک و بازکردن پوست تنگ بالای آن. (منتهی الارب). || دادن و عطا کردن. || در چشم کشیدن سرمهء حلوء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.