حکم
[حَ] (ع مص) لگام بر دهن اسپ کردن. (تاج المصادر بیهقی). لگام در دهن اسب کردن. (غیاث) (اقرب الموارد). حکمه؛لگام در دهن اسپ کردن. حکم فرس؛ کام ساختن برای لگام اسپ. حکمه؛ لگام در دهن اسپ کردن. (زوزنی). || بازداشتن. (غیاث). بازداشتن از کاری. (تاج المصادر بیهقی). بازداشتن و منع کردن از فساد. || برگشتن. (اقرب الموارد).
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول