حقوق
[حُ] (ع اِ) جِ حُق. به معنی خانه های عنکبوت. || جِ حقه. || جِ حَق. (منتهی الارب). حقها. سزاها. پاداشها. واجبات :
دولت حقوق من بتمامی ادا کند
هرگه که پیش شاه مدیحی ادا کنم.
مسعودسعد.
اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد بمنزلت درویشی باشد. (کلیله و دمنه). و میمنه و میسره و قلب و جناح آنرا بحقوق صحبت و ممالحت و سوابق دوستی و مخالصت بیاراستند. (کلیله و دمنه). از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که هر یکی را بر مقدار خرد و مروت... به درجه ای رساند. (کلیله و دمنه). حقوق خدمت او بتفویض آن منصب به ادا رسانید. (ترجمهء تاریخ یمینی ص440). ناصرالدین جواب داد که ملک نوح پادشاهی بزرگوار است و اسلاف او را بر کافهء اسلام حقوق فراوان ثابت است. (ترجمهء تاریخ یمینی ص134). از حسن قیام بقضای حقوق انعام و اکرام که دربارهء او فرموده بود، توقع کرد. (ترجمهء تاریخ یمینی ص341).
آه و زاری پیش تو بس قدر داشت
من نتانستم حقوق آن گذاشت.مولوی.
دولت حقوق من بتمامی ادا کند
هرگه که پیش شاه مدیحی ادا کنم.
مسعودسعد.
اگر مواضع حقوق به امساک نامرعی دارد بمنزلت درویشی باشد. (کلیله و دمنه). و میمنه و میسره و قلب و جناح آنرا بحقوق صحبت و ممالحت و سوابق دوستی و مخالصت بیاراستند. (کلیله و دمنه). از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که هر یکی را بر مقدار خرد و مروت... به درجه ای رساند. (کلیله و دمنه). حقوق خدمت او بتفویض آن منصب به ادا رسانید. (ترجمهء تاریخ یمینی ص440). ناصرالدین جواب داد که ملک نوح پادشاهی بزرگوار است و اسلاف او را بر کافهء اسلام حقوق فراوان ثابت است. (ترجمهء تاریخ یمینی ص134). از حسن قیام بقضای حقوق انعام و اکرام که دربارهء او فرموده بود، توقع کرد. (ترجمهء تاریخ یمینی ص341).
آه و زاری پیش تو بس قدر داشت
من نتانستم حقوق آن گذاشت.مولوی.