آزاده مرد

معنی آزاده مرد
[دَ / دِ مَ] (ص مرکب) آزادمرد. آزاده. جوان مرد. فتی :
چه گفت آن سخن گوی آزاده مرد
که آزاده را کاهلی بنده کرد.فردوسی.
بترسید شاپور آزاده مرد
دلش گشت پردرد و رخساره زرد.فردوسی.
بزرگان ایران همه پر ز درد
برفتند با شاه آزاده مرد.فردوسی.
چنین رادی چنین آزاده مردی
ندانم بر چه طالع زاد مادر!فرخی.
|| ایرانی :
زشت بود بودن آزاده مرد
بندهء طوغان و عیال ینال.ناصرخسرو.
رجوع به آزاد و آزادمرد و آزاده شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.