حشیش

معنی حشیش
[حَ] (ع اِ) گیاه خشک. (دهار) (مهذب الاسماء). گیاه خشک و شبیه به خشک شده نباتیست که بر روی زمین پهن نبوده باساق باشد و بحد ثمنش نرسد. اصار. ایصر. تن. || در استعمال شعرای فارسی زبان مطلق گیاه :
ای خواجه با بزرگی اشغال چی ترا
برگیر جاخشوک و بر او میدر و حشیش(1).
شهید بلخی.
جواب داد سلام مرا بگوشهء ریش
چگونه ریشی مانند یکدو دسته حشیش.
انوری.
گاو که بود تا تو ریش او شوی
خاک چه بود تا حشیش او شوی.مولوی.
از برای اینقدر ای خام ریش
آتش افکندی در این مرج حشیش.مولوی.
ژنده پوشید و در حشیش آمد.
سعدی (هزلیات).
میفراز گردن به دستار و ریش
که دستار پنبه است و ریشت حشیش.
سعدی (بوستان).
ابن بیطار نیز آن را به معنی مطلق گیاه بکار برده است: و هو [ ای عنب الدب ] ثمر نبات منخفض شبیه بما یکون بین الشجر و الحشیش. (ابن البیطار).
|| چرس. بنگ. آنچه از برگ خشک شاهدانهء هندی سازند تخدیر را. گردی که بر برگهای شاهدانه پدید آید و از آن چرس و بنگ کنند :
خاصیت بنهاده در کف حشیش
کو زمانی میرهاند از خودیش.مولوی.
|| سبزه. ورق الخیال. (یادداشت مؤلف). || خشک. یابس: خرج الولد حشیشاً؛ ای یابساً. بچه که در شکم خشک شده باشد. بچهء مرده در شکم. || در بعضی کتب به معنی بلغور و بربور و کبیدهء گندم و جو و امثال آن آورده اند. لکن ظاهراً آن مصحف جشین باشد با جیم معجمه.
(1) - و در بعضی نسخ:
ای خواجه گر بزرگ اشغالی نی ترا
برگیر جاخشوک و برو میدرو حشیش. دقیقی.
و در نسخه ای «بزرگی و» ...
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.