آزادکرد
[کَ] (ن مف مرکب) آزادکرده. آزادشده. عتیق. معتق. محرّر. مولی : همه گفتند ما فرمان تو کنیم و بنده و آزادکرد تو باشیم. (تاریخ سیستان).
من آزاد آزادکردان اویم
که بنده ست چو من هزاران هزارش.
ناصرخسرو.
من آزاد آزادکردان اویم
که بنده ست چو من هزاران هزارش.
ناصرخسرو.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول