حسیس
[حَ] (ع اِ) آواز نرم گذشتن چیزی که دیده نشود. (ترجمان عادل) (منتهی الارب). آواز نرم. صوت خَفی. || بانگ آتش. (مهذب الاسماء). بانگ کردن آتش. (زوزنی). || آواز جِن. || (ص) کشته شده. (منتهی الارب).
-جراد حسیس؛ ملخ مرده به سرما. (منتهی الارب).
-جراد حسیس؛ ملخ مرده به سرما. (منتهی الارب).