ابوطالب
[اَ لِ] (اِخ) کلیم. شاعر فارسی مولد و منشأ او شهر کاشان و بقولی همدان. او کرتی به سال 1028 ه . ق. و بار دیگر پس از آن تاریخ سفر هندوستان کرده و از سال 1055 ه . ق. سمت ملک الشعرائی شاه جهان شهاب الدین بابری پادشاه هند یافته و منظومه ای موسوم به ظفرنامه بنام او کرده است. گویند نور جهان بیگم دختر اعتمادالدوله و زن شاه جهان که زنی هنرمند و بذله گو و شاعر و شعرشناس بود گاهی اشعار کلیم را تعییر و انتقاد میکرد و گاهی نیز با مزاح های لطیف باستهزاء او میپرداخت از جمله وقتی این بیت کلیم را که گوید:
ز شرم آب شدم آب را شکستی نیست
بحیرتم که مرا روزگار چون بشکست.
بشنید گفت جای حیرت نیست چه از بسیاری برودت خاطر و خُنُکی، طبع کلیم منجمد شده و یخ بسته بوده است و البته یخ قابل شکستن است.
اشعار کلیم مثل گفتهء همه پیروان سبک هندی پر از اغلاقها و تعقیدها و تجشمهای مکروه و دور از ذوق سلیم است. و ابیات ذیل نسبهً از تکلفات سبک عاری است:
چنان لطف خاصیش با هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است.
ای گلبن تازه خار جورت
اول بر پای باغبان رفت.
وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست
روپس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت
طبعی بهم رسان که بسازی بعالمی
یا همتی که از سر عالم توان گذشت
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آنهم کلیم با تو بگویم چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به آن و این
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.
ز شرم آب شدم آب را شکستی نیست
بحیرتم که مرا روزگار چون بشکست.
بشنید گفت جای حیرت نیست چه از بسیاری برودت خاطر و خُنُکی، طبع کلیم منجمد شده و یخ بسته بوده است و البته یخ قابل شکستن است.
اشعار کلیم مثل گفتهء همه پیروان سبک هندی پر از اغلاقها و تعقیدها و تجشمهای مکروه و دور از ذوق سلیم است. و ابیات ذیل نسبهً از تکلفات سبک عاری است:
چنان لطف خاصیش با هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است.
ای گلبن تازه خار جورت
اول بر پای باغبان رفت.
وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست
روپس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت
طبعی بهم رسان که بسازی بعالمی
یا همتی که از سر عالم توان گذشت
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آنهم کلیم با تو بگویم چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به آن و این
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.