حرف

معنی حرف
[حُ رُ / حُ / حِ] (ع اِ)(1) حب الرشاد. تخم سپندان. سپندان. (منتهی الارب). ترتیزک. تره تندک. شب خیزک. شاهی. حرف ابیض. سفیداسفند. خردل سفید. خردل فارسی. خردل. سفندان تیز. تیز خردل. تخم ترتیزک. گنده. و بهندی، هالون. (غیاث). ثفاء. مقلیاثا. دفع مضرتش را با سپیدباها و حلوا و شیرینی خورند تا زیان ندارد. (نوروزنامه). حسین خلف گوید: بضم اول و ثانی و سکون فا بلغت رومی سپندان باشد که تخم تره تیزک است و به عربی حب الرشاد گویند. اگر قدری از آن دود کنند گزندگان بگریزند و بعضی گفته اند عربی است. و صاحب ذخیره گوید: حرف تخم سپندان است، و تخم سپندان چند نوع است بعضی خرد است آنرا حرف گویند و اندر خوردنیهای گرم بیشتر بکار دارند، و بعضی سپید است و گرد و آنرا خردل گویند و اندر طلی ها بیشتر بکار دارند، و بعضی دراز است بر شکل شاه اسفرم و آنرا حب الرشاد گویند. و در جای دیگر گوید: هر روز یک درمسنگ تخم سفندان که به تازی الحرف گویند... (ذخیرهء خوارزمشاهی). و در موضع دیگر گوید: حرف تخم اسفندان است. (ذخیرهء خوارزمشاهی). در ترجمهء صیدنهء ابوریحان آمده است: لیث گوید: حرف دانه ای است بمقدار خردلی... اهل عراق حب الرشاد گویند و در تفاءل لفظ حرف نیکو ندارند به آن معنی که گویند در اول او حرف حاست و این حرمان اقتضا کند(2) و در منقول آورده که حب الرشاد را به یونانی کردامی نا (کردامن) گویند. جالینوس و ارباسیوس گویند... ابوعبید گوید: حرف را ثفاء گویند، و هر دانه که به حرف ماند آنرا نیز ثفاء گویند. و ابن الاعرابی گوید: ثفاء حرف را گویند و لیث گوید: ثفاء بلغت اقصی بلاد شام خردل را گویند، و هم او گوید: خردل را که نانخورش سازند ثفاء گویند، و اهل ماوراءالنهر سپندان و تره تیزک گویند... ارجانی گوید: گرم و خشک است در دویم، جگر و معده را گرم کند و اخلاط غلیظ را قطع کند و طبع را نرم گرداند و کرم شکم بکشد و شهوت باه زیادت کند و شش پاک کند و عسرالنفس را مفید باشد... و ورم سپرز را زایل سازد و اسقاط جنین کند، و اگر بکوبند و به آب گرم بخورند شکم براند، و چون بریان کنند قابض بود و بواسیر را سود دارد - انتهی. داود ضریر گوید: حرف نبطی بالعربیه السفاه و بالبربریه بلاشقین و هو حب الرشاد، بری شدیدالحرافه مشرف الاوراق الی الاستداره و بستانی دونه فی ذلک، یدرک اواخر الربیع و هو حار یابس فی آخر الثالثه و بقلته فی الثانیه یقارب الحرمل فی افعاله و یستأصل الباردین و سائر الرطوبات، و یحل عسرالنفس و القولنج و الیرقان و السدد و الحصی شرباً و یزیل الصداع و ان ازمن و الوضح و کذا البرص و الدیدان و القروح السائله و العقد البلغمیه و اوجاع الظهر و عرق النسا و الورک و یسقط الاجنه و یدرک الطمث شرباً و طلاءً خصوصاً بالزفت فی الصداع و دم الخطاطیف فی الوضح و هو یقاوم السموم و یزیل السعال البلغی سقاءً بالماء الحار، و یمنع تساقط الشعر نطو و شرباً و البرص بلبن الماعز الی عشره ایام کل یوم ثلاثه دراهم مع الامساک عن الطعام غالب النهار. و یزیل الاثار و یلین و یفجر الدبیلات بالصابون و العسل و بالنیمبرشت یهیج الباه و یصلح الصدر و یجبر الکسر، و هو یضر المعده و یحرق البول و یصلحه السکر. و شربته الی ثلاثه و بدله الخردل. و المقلیاسا بالسریانیه، ما قلی من بزره. یستعمل لقطع الاسهال و الزحیر(3). حکیم مؤمن گوید: حرف اسم نبطی حب الرشاد و نبات اوست و از جنس ترتیزک و بری و بستانی میباشد، و رشاد قسم بستانی و مأکول است و در جرجیر صفت او مذکور شد، و تخمش اشقر و باطول و برگش مایل به تدویر و باتشریف، و نبات او در دوم گرم و خشک و ملطف و کشندهء کرم معده و حب القرع و محلل ریاح و مقطع بلغم، و خشک او قریب الفعل با تخم او، و مضر معده و مثانه و مورث تقطیرالبول، و مصلحش کاسنی و سرکه است. و بری او شدیدالحرافه و شبیه به بستانی و از آن بزرگتر و قوی تر از آن در افعال و به دستور تخم او نسبت به بستانی اقوی. و مستعمل بستانی اوست، و تخم بستانی در سیم گرم و خشک و بغایت محرک باه و مدر بول و محلل ورم سپرز و قاتل جنین و اقسام کرم و مقوی ذهن و تریاق هوام و مخرج فضول سینه. و بجهت انحدار بلغم خام بطرف مثانه و رفع استرخاء بدن و اخراج مواد فاسده و رفع سیلان چرک امعا و معده و تقویت اشتها و استیصال سودا و رطوبات غلیظه و تفتیح سدد، و با آب جهت قولنج و با عسل جهت سرفه و درد پهلو که از خلط غلیظ باشد و با زردهء تخم نیم برشت و عسل جهت شکاف عضل سینه و تقیهء موادی که بسبب صدمه به سینه ریخته باشد و بودادهء او به غایت قابض و جهت سحج و اسهال بلغمی نافع و مضر گرده و معده و مصلحش شکر و خیار و بدلش خردل و تخم ترتیزک و قدر شربتش تا چهار مثقال و با تخم نیم برشت بغایت مبهی و مصلح سینه و جابر شکستگی اعضا، و با شیر بز بقدر دو درهم تا ده یوم جهت ازالهء برص بغایت مؤثر است بشرط نهایت امساک از اطعمه. و نطول و شرب او جهت منع ریختن موی، و ضماد او مسکن درد گزیدن عقرب، و با عسل جهت ورم سپرز و جرب متقرح و قروح شهدیهء سر و قوبا و نار فارسی و ریختن موی، و با سویق و سرکه جهت عرق النسا و اورام حاره و با آب و نمک جهت نضج دمل و با سرکه جهت بهق و برص سفید و با خون خطاف جهت رنگ کردن وضح که هرگز زایل نشود، و با زفت جهت دردسر کهنه، و با غار جهت درد اسافل و کمرگاه، و با صابون و عسل جهت نمش مجرب، و در انفجار دبیله مؤثر است. و نطول طبیخ او جهت پاک کردن چرک تحت موی و رفع رطوبات لزجه مفید. و صاحب اختیارات گوید: حب الرشاد گویند و بسریانی مقلیثا و بعربی ثفاء و در پارسی تخم سپندان گویند. تره تیزک و شب خیزک نیز گویند، و بیونانی قردامومن (کردامن) خوانند و حرف ابیض و اسفند سفید و خردل اسفید خوانند. و حرف بابکی و بذر بلاسقیس (بلاشقین) خوانند و حرف دو نوع است یک نوع ورق آن باسفاناج و یک نوع سرخ رنگ بود و آن را اسفند سپید و خردل سپید و حرف سپید گویند. و حرارت وی کمتر از حرارت سرخ بود. و بهترین وی فربه بود. و طبیعت حرف گرم و خشک بود در سیم، و گویند در اول درجهء چهارم منضج و محلل بود و موی ریزه نگاه دارد، و خوردن و طلا کردن یا به آب سرشتن ورم بلغمی و دملها را نافع بود، و جهت ربو و غلیظی سپرز خوردن و ضماد کردن و جهت عرق النسا خوردن و با عسل طلا کردن، و ریشی که آنرا شهدیه گویند و استرخاء جمیع اعضا را نافع بود. و بچه بکشد و بیندازد آشامیدن و به خود برگرفتن، و چون دود کنند گزندگان بگریزند. و جرب ریش شده و قوبا با آب نمک مالیدن نافع بود. و چون پنج درم سحق کنند و به آب گرم بیاشامند طبیعت براند و قولنج بگشاید و حب القرع بیرون آورد و باد که در روده بود بشکند و بریان کرده شکم ببندد و زحیر را نافع بود خاصه سحق ناکرده و سردی گرده را نافع بود. و بریان ناکرده شکم براند و بلغم لزج از معده بیرون کند، و چون سحق کنند و سفوف سازند برص را نافع بود. و چون با سرکه یا بهق سپید بمالند سود دهد، و چون با عسل بیامیزند و لعق کنند سرفه را که از خلط غلیظ بود فایده دهد. و همچنین درد پهلو که از خلط غلیظ بود. و چون سحق کنند و با عسل بر ریش طلا کنند و یا با صابون ریش زایل کند و بشره را به حال اول بازآورد. و چون بر گزیدگی عقرب ضماد کنند نافع بود ورق آن چون خشک کنند بقوه تخم بود و چون تر بود از قوه تخم کمتر بود، بسبب رطوبتی مائی که در وی است، و معده را بد بود و تخم وی نیم مثقال مسهل مرهء صفرا بود، و باه را زیاده کند و اشتهاء طعام پدید کند اما معده را بد بود، و سینه را مضر بود. و صاحب منهاج گوید: مصلح وی قند است. و صاحب تقویم گوید: مصلح وی نبات نیکو بود. و بدل وی خردل و تخم ترتیزه بود یا تخم جرجیر و خردل. (اختیارات بدیعی).
(1) - Cresson alenois. (2) - گمان میرود این اشتباه از کاتب یا از مترجم باشد. کلمهء حرف بمعنی بی نصیبی و بی بختی است، و بهمان معنی تشأم کرده و نام او بگردانیده اند، وگرنه عرب یک کتاب کلمات مبدو به حاء دارد و هیچیک را چون کلمهء حاء در اول داشته تبدیل نکرده اند.
(3) - Cresson alenois. Lepidium sativum.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.