حرز

معنی حرز
[حَ] (ع مص) اندازه کردن. خَرْص. تقدیر. تخمین. دید زدن. تخمین کردن. تقدیر کردن. (زوزنی). تخمین کردن کشت و میوه را. حرازی کردن. || در بعض حواشی مثنوی مولانا جلال الدین بلخی در ترجمهء کلمهء حرز بیت ذیل، حرز را حدس ترجمه کرده اند :
گوش را رهن معرف داشتن
آیت محجوبی است و حرز و ظن.مولوی.
|| دروغ گفتن. (زوزنی). || ابدال است از حرس. نگاهداشت. (منتهی الارب). حفظ. نگاه داشتن :
مهتران از بهر حرز مال خود سازند گنج
او ز حرز مال باشد روز و شب در احتراز.
سوزنی.
باریتعالی بندگان مخلص خویش را در حرز امان میگرفت. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1272 ص293). در حیاطت حفظ و صیانت حرز باریتعالی از این غمرات بسلامت بیرون افتاد. (ترجمهء تاریخ یمینی ص408). || بسیار پرهیزکار گردیدن. || استوار گردیدن جای و مکان.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.